بهانه
 نوشته نذیر ظفر نوشته نذیر ظفر

    13/13/05

 

واژه ها را ترانه میسازم

شعر را عا شقانه میسازم

هر شبی با خیال چشمانت

غزل ای جــاودانه میسازم

سر پناهی دگــر ندارم من

در دلم بر تو خانه میسازم

در شب وصل صف مژگانم

بهر زلف تو شانه میسازم

سر به با لین عشق میمانم

درد سر را بهانه میسازم

 

غریب  13/13/05

 

اشک زند سر به سرای غریب

ناله شود نغـــمه سرای غریب

پیرهن غـــــصه حریرش شده

وصله بود گــل به قبای غریب

نا قص و لنگــیده اگر می رود

آبله دارد کــــــف پــای غریب

سفره اش آغشته بود با ترنج

پارهء دل اســـت غذای غریب

جـــــغد به وـیرانه کند آشیان

جای دگر نیســت برای غریب

مونــس دردش نـــبود جز خدا

کس نکند گوش صدای غریب

 


May 16th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان